غمها را بخاطرت میستایم

*عاشقانه*

غمها را بخاطرت میستایم

 

من عاشقم به آنچه که ندارم و دیگر هرگز بدست نخواهم آورد. بآنچه نابود شد . به آنچه که از هم گسست به آنچه که از هم گسست . به آنچه که حتی از دورترین نقطه فکرم گریخت.

من مجنونم به آن که بیش از همه زجرم داد و کمتر از همه دوستم داشت . به آن که بدست فراموشیم سپرد و گریخت . به آنکه از من گسست و از من برید. من شاهدم بر آن چه که در نیمه های شب خموش و آرام به نام اشک گرم و لرزان بر گونه ام سرازیر شد.

بر ستمکاریهای دنیای دون . بر نیرنگها و فریبها .

من دورم از خوشی ها و شادی ها . سعادتها و نیک بختیها . از آن چه شور و شعف میافریند و دلها را به زندگی امیدوار می سازد. از آن چه برق اشک شادی ها را در چشمها منعکس می کند.من خموشم به زیر نگاه های یاس آلود دیگران در مقابل ستمها روزگار .

" من حسرتم در برابر بدست آوردن او ... در برابر یاد آوری محبت ها و غم های او در پیش خاطرات شیرین گذشته ."

من گریزانم از آفرینش از آن که بوجودش آورد در قلبم جایگزینش کرد و بعد یکباره با پاره ای از قلبم یکجا برد.

از آن که رنج را آفرید در قبال خوش بختی .

خوش بختی را نمی خواهم غمها را به خاطرش می ستـــــــــایم...



نظرات شما عزیزان:

تنها
ساعت14:41---14 ارديبهشت 1391
ندونم كاري هام باعث شدواسه هميشه بره اونم منودوست داشت وولي من اونونميديدم

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






برچسب‌ها: <-TagName->
+ نوشته شده در سه شنبه 5 ارديبهشت 1391برچسب:, ساعت 17:18 توسط نیلوفر |